تجلیات معارف قرآنی در دیوان اشعار امام خمینی (ره)
چکیده
اشعار قرآنی حضرت امام خمینی (رحمةالله علیه) بازنمای چهره عارفی است که با یک دست، جام (شَرَاباً طَهُوراً)(1) برگرفته و با دست دگر زلف یار ازلی را شانه میزند. عارفی که در سلوک خود به مقصد اعلی و غایت قصوی رسیده و برهان و عرفان و قرآن را یکجا دریافته است. در کلام او، پردههای پندار و اوهامی که برخی متصوفه، میان قرآن و عرفان انداختهاند، برچیده شده و درهم آمیختگی این دو، هر چه بیشتر آفتابی شده است. در دیوان امام خمینی (رحمةالله علیه) به شیوههای گوناگون از مضامین عالی قرآنی و الفاظ آن بهره گرفته شده است و به شیوههایی چون تجلّی واژگانی، اقتباسی، تضمینی، تلمیحی، تحلیلی، گزارشی و تأویلی از الفاظ شریف قرآنی آمده است. در این نوشتار ابتدا به توضیح هر یک از شیوهها و انواع تجلّی قرآنی مذکور در شعر پرداخته و سپس پژواکها و جلوههای هر یک در دیوان اشعار امام خمینی (رحمةالله علیه) مورد بررسی قرار میگیرد.کلید واژهها: قرآن، امام خمینی، شعر، تجلی
مقدمه
پرداخت هشیارانه به قرآن مجید، منشأ تألیف کتابهای بسیاری در تفسیر و قرآنپژوهی شده است. پیدایی و پایایی هر تألیفی، بسته به میزان هشیاری و گستره آگاهیهای مؤلف آن است و از این قاعده، تحقیقات قرآنی، مستثنا نیست. اما نوعی دیگر از رویکرد به قرآن مشاهده میشود که از سنخ تألیف و تحقیق نیست، که میتوان آن را «پرداخت ناهشیارانه به قرآن» نامید، گونههایی از اشارات، تلمیحات و به گوشه چشم نگریستنهای شاعرانِ ارزشی و معرفتی از این دست است. آنگاه که شاعری با دوبال معرفت و ذوق، به پرواز در میآید، گاه خود را در فضاهایی مییابد که بر سردرِ آنها، آیتی از قرآن نوشتهاند، و یا رنگ و بوی قرآن همهجا را آکنده است. حضرت امام خمینی (رحمةالله علیه) هر دو پرداخت پیشگفته را در کارنامه سپید خود ثبت کرده است: هم در شکافتن معانی آیات و سورههایی از قرآن، هشیارانه سخن گفته است و هم «محرم هوشِ» قرآن در عین مدهوشی بوده است:
محرم این هوش، جز بیهوش نیست***مر زبان را مشتری جز گوش نیست(2)
مدهوشی امام راحل را در برابر جمال قرآن، بیش از همه میتوان در میان ابیات دلانگیز دیوان شعرش تماشا کرد. او در این تحفه روحانی که از نفخه رحمانی جان گرفته است، از قیل و قال مدرسه، که «جز حرف دلخراش، پس از آن همه خروش» حاصلی نداشت،(3) به میخانه عشق پناه میبرد و پس از شکستن قلم و از هم دریدن دفتر، به شرح جلوه والای دوست مینشیند. این نوشتار قدمی است در این مسیر، که تأثیر، جایگاه و پژواکهای اصیل قرآنی را در دیوان آن مرشد طریق حق و شاعر باریکبین و آگاه به الطاف معنوی و حقایق قرآنی یعنی حضرت امام خمینی (رحمةالله علیه) نمایان سازد و جوش و خروشهای وی را در دیوان اشعارش با صبغه قرآنی آشکار نماید.
اقسام تجلیات قرآنی در شعر
تجلّیات قرآنی در شعر شاعران عبارتند از: تجلّی واژگانی، اقتباسی، تضمینی، تلمیحی، تحلیلی، گزارشی و تأویلی.1 ـ تجلّی واژگانی:
در این شیوه شاعر از پارهای واژهها و ترکیبهای واژگانی قرآنی وام میگیرد و بر شیوایی و فصاحت و بلاغت و بلندی معنای شعر خود میافزاید، واژگانی را از قرآن میگیرد که ریشه قرآنی داشته باشند، حال مستقیم و یا غیر مستقیم که میتواند از شعر شاعران دیگر گرفته باشد. تجلّی واژگانی، خود به دو شیوه تجلّی واژگانی مستقیم و تجلّی واژگانی مترجم تقسیم میشود. در تجلّی واژگانی مستقیم، واژه یا ترکیبی قرآنی با همان ترکیب و ساختار عربی خویش، بیهیچ دگرگونی یا با اندک تفاوتی در شعر راه مییابد. مانند:
نوشتهاند بر ایوان جنة المأوی***که هر که عشوه دنیا خرید وای بر او
در بیت فوق، ترکیب «جنة المأوی» ترکیبی است قرآنی و برگرفته از آیه شریفه (وَلَقَدْ رَءَاهُ نَزْلَةً اُخْرَی*عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَی*عِنْدَهَا جَنَّةُ الْمَأوَی)(4) در تجلّی واژگانی مترجم، شاعر از گردانیده شده و یا پارسی شده ترکیب قرآنی استفاده نموده، از آن در شعر خود بهره میگیرد، مثلاً:
آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است***یا رب این تأثیر از سوی کدامین کوکب است؟
که در این بیت، واژه «شب قدر» در حقیقت پارسی شده واژه «لیلة القدر» است که در قرآن آمده است.
2. تجلّی اقتباسی:
در این شیوه، شاعر، عبارت قرآنی یا عبارت روایی و یا بیت معروفی از دیگر شاعران در شعر خود میآورد، بدان سبب که معلوم باشد قصد اقتباس است نه سرقت. مانند این بیت رضیالدین نیشابوری:
چو رسی به طور سینا «ارنی» مگو و بگذر***که نیرزد این تمنّا به جواب «لن ترانی»
3. تجلّی تضمینی:
در این شیوه، شاعر، آیتی از قرآن و یا حدیثی یا مصراعی یا بیتی از شعر در سروده خود میآورد مانند:
بسم الله الرحمن الرحیم***هست کلید در گنج حکیم
4. تجلّی تلمیحی:
در این شیوه، شاعر پارسیگوی، سخن خویش را بر پایه نکتهای قرآنی یا روایی بنا مینهد، اما آن را به عمد با اشاره و نشانهای همراه میسازد تا خواننده اهل معرفت را به آنچه خود نظر داشته، رهنمون گرداند.(5) مانند:
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه***چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند
این بیت اشارهای به روایت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) دارد که آن حضرت فرمود: «إنّ اُمّتی ستفترق بعدی علی ثلاثة وسبعین فرقة، فرقة منها ناجیة واثنتان وسبعون فی النار».(6)
5. تجلّی تحلیلی:
در این شیوه، شاعر برای آذینبندی سخن خویش از آیه و یا حدیثی بهره میجوید و به ناچار بیش از پیش ساختار آن را در هم میریزد و طرحی دیگر میاندازد که این شیوه بیشتر در اشعار مولوی به چشم میخورد، مانند:
گفت موتوا کلکم من قبل أن***یأتی الموت تموتوا بالفتن
که این بیت گزارشی است بس درهم ریخته از حدیث مشهور «موتوا قبل أن تموتوا».(7)
6. تجلّی گزارشی:
در این شیوه، شاعر، مضمون آیه یا حدیثی را به صورت ترجمه و یا تفسیر به زبان پارسی بیان میکند، مانند:
قیمت هر کس به قدر علم اوست***این چنین گفتا امیرالمؤمنین
که این بیت، ترجمه این حدیث علی (علیه السلام) است: «قیمة کلّ امرء ما یعلم».(8)
7. تجلّی تأویلی:
در این شیوه، شاعر یک آیه یا روایت را مدّ نظر داشته و به تأویل و تفسیر آن میپردازد، مانند حدیثی که میفرماید: «حبّ الوطن من الإیمان».(9) در این حدیث وطن را تأویل به وطن آن سویی و ملکوتی انسان کردهاند.(10)تجلّیات معارف قرآنی در دیوان اشعار امام خمینی (رحمةالله علیه)
پس از بیان و توضیح انواع تجلّی قرآن در شعر، نگاهی نو و عمیق به دیوان شعر بزرگ معمار انقلاب، حضرت امام خمینی (رحمةالله علیه) خواهیم نمود و پژواکهای متجلّی قرآنی را در اشعار ایشان ذکر میکنیم.1. تجلی واژگانی
واژگانِ قرآنیِ موجود در دیوان حضرت امام (رحمةالله علیه) فراوانتر از آن است که استقرای آنها در این مقال بگنجد و مقدور باشد. اوصاف و صفات الهی، نام پیامبران، اوصاف بهشت یا دوزخ و... از جمله این مفردات به شمار میآیند. در این نوشتار برای نمونه به دوازده مورد از اثرپذیریهای واژگانی بسنده میکنیم:
دل درویش به دست آر که از سرّ الست***پرده برداشته آگاه ز تقدیرم کرد(11)
برگرفته شده از آیه شریفه: (وَإِذْ أخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَأشْهَدَهُمْ عَلَی أنْفُسِهِمْ ألَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُواْ بَلَی).(12)
یک سو نوای بلبلان، یک سو گل و ریحان وبان***یک سو نسیم خوش وزان، یک سو روان ماء معین(13)
برگرفته شده از آیه شریفه: (قُلْ أرَأیْتُمْ إِنْ أصْبَحَ مَاؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتِیکُمْ بِمَاء مَّعِین).(14)
عاشق روی توام ای گل بی مثل و مثال***به خدا غیر تو هرگز هوسی نیست مرا(15)
در این بیت، آیه شریفه: (لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ)(16) به نحو واژگانی مترجم تجلّی نموده است.
رسد جانم به فوق قاب قوسین***که خورشید شب تارم تو باشی(17)
این بیت تجلّی واژگانی مستقیم است از آیه شریفه: (فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أوْ أدْنَی).(18)
آب کوثر نخورم، منّت رضوان نبرم***پرتو روی تو ای دوست جهانگیرم کرد(19)
برگرفته شده از (وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللهِ أکْبَرُ)(20) است.
از درس و بحث مدرسهام حاصلی نشد***کی میتوان رسید به دریا از این سراب(21)
برگرفته شده از (وَالّذِینَ کَفَرُواْ أعْمَالُهُمْ کَسَرَابٍ بِقِیعَة یَحْسَبُهُ الظّمْئَانُ مَاءً)(22) است.
تابشی از لطف آن، بهشت مخلّد***سایهای از قهر این، جحیم مقعّر(23)
برگرفته شده از (وَبُرِّزَتِ الْجَحِیمُ لِلْغَاوِینَ).(24)
دارالسلام روی سلامت نشان نداد***بگذشت جان از آن و به دارالعجب رسید(25)
برگرفته شده از (وَاللهُ یَدْعُواْ إِلَی دَارِ السَّلامِ).(26)
امرش قضا، حکمش قدر، حبّش جنان، بغضش سقر***خاک رهش زیبد، اگر بر طرّه ساید حور عین(27)
برگرفته شده از (کَذَلِکَ وَزَوَّجْنَاهُمْ بِحُورٍ عِینٍ).(28)
ما عاشقان ز قله کوه هدایتیم***روح الامین به سدره پی جستجوی ماست(29)
برگرفته از (وَلَقَدْ رَءَاهُ نَزْلَةً اُخْرَی*عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَی).(30)
آنکه از جلوه رخسار چو ماهت پیش است***بیگمان معجزه شق قمر باید کرد(31)
برگرفته از: (اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ).(32)
زد خلیل، عالم چون شمس و قمر را به کنار***جلوه دوست نباشد چو من و آفل من(33)
برگرفته شده از: (قَالَ هَذا رَبِّی فَلَمَّا أفَلَ قَالَ لا اُحِبُّ الآفِلِینَ).(34)
2. تجلّی اقتباسی
در دیوان حضرت امام خمینی (رحمةالله علیه) موارد بسیاری را میتوان یافت که عین عبارتی قرآنی با اندکی تغییر در لابهلای اشعار اقتباس شده است. برای نمونه به مواردی از این نوع اشاره میشود.
قدسیان را نرسد تاکه به ما فخر کنند***قصه علم الاسما به زبان است هنوز(35)
به آیه (وَعَلّمَ ءَادَمَ اْلأسْمَاءَ کُلّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلاَئِکَةِ)(36) اشاره رفته است.
زاده اسماء را با جنة المأوی چه کاری***در چم فردوس میماندم اگر شیطان نبودی(37)
تعبیر قرآنی «جنة المأوی» اقتباسی است از: (عِنْدَهَا جَنّةُ الْمَأوَی).(38)
عارفان رخ تو جمله ظلومند و جهول***این ظلومی و جهولی، سر و سودای من است(39)
بیت حاضر اقتباسی است لفظاً و معناً از آیه (إِنّا عَرَضْنَا اْلأمَانَةَ عَلَی السَّماواتِ وَاْلأرْضِ وَالْجِبالِ فَأبَیْنَ أنْ یَحْمِلْنَهَا وَأشْفَقْنَ مِنْها وَحَمَلَهَا اْلإِنْسَانُ إِنَّهُ کَانَ ظَلُوماً جَهُولاً).(40)
ای موسی صعق دیده در عشق***از جلوه طور لا مکانی(41)
به وضوح بیت مذکور، اقتباسی است از آیه 143 سوره اعراف و ماجرای بیهوشی حضرت موسی در کوه طور را ذکر مینماید.
مرشد از دعوت به سوی خویشتن بردار دست***لا الـهـت را شنـیـدستم ولـی الا چـه شـد(42)
این بیت تجلّی اقتباسی است از آیات شریفهای همچون: (اللهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ).(43)
هیهات که تا اسیر دیو نفسی***از راه «دنی» سوی «تدلی» گذری(44)
این بیت تجلّی اقتباسی است از آیه شریفه: (ثُمَّ دَنَا فَتَدَلّی).(45)
دعوی ایاک نعبد یک دروغی بیش نیست***من که در جان و سرم باشد هوای بندگی (46)
این بیت تجلّی اقتباسی است از آیه شریفه (إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ).(47)
ای دورنمای پور آزر***نادیده افول حق ز منظر(48)
این بیت تجلّی است از آیه شریفه (وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ لأبِیهِ ءَازَرَ...).(49)
3. تجلّی تضمینی
در دیوان اشعار امام خمینی (رحمةالله علیه) بیشتر از نوع تضمینی به آیات قرآنی به کار رفته و متجلّی گردیده است.
گـر تـو آدم زاده هستـی، علّـم الاسـمـا چه شد***قاب قوسینت کجا رفته است، أو أدنی چه شد؟(50)
در این بیت از آیه شریفه (فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أوْ أدْنَی)(51) تضمین شده است.
کشم بار امانت با دلی زار***امانت دار اسرارم تو باشی(52)
این بیت تضمینی مناسب و الگویی از بیت حافظ است:
آسمان بار امانت نتوانست کشید***قرعه کار به نام من دیوانه زدند
فخر است برای من فقیر تو شدن***از خویش گسستن و اسیر تو شدن(53)
در این بیت اشاره صریح به روایت مشهور نبوی: «الفقر فخری» شده است.
4. تجلّی تلمیحی
در بسیاری از ابیات حضرت امام، بیآنکه صراحت یا ذکری مستقیم از آیهای به میان آید، به مضمون آن اشاره شده است، اینک نمونههایی از این نوع تجلّی.
هر طرف رو کنم تویی قبله***قبله، قبلهنما نمیخواهم(54)
در این بیت آیه شریفه (وَلله الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأیْنَمَا تُوَلّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللهِ إِنَّ اللهَ وَاسِعٌ عَلِیمٌ)(55) تجلّی تلمیحی است.
ذرات جهان ثنای حق میگویند***تسبیحکنان لقای او میجویند(56)
ذرهای نیست به عالم که در آن عشقی نیست***بارک الله که کران تا به کران حاکم اوست(57)
در این بیتها آیه شریفه (تُسَبِّحُ لَهُ السَّموَاتُ السَّبْعُ وَالأرْضُ وَمَنْ فِیهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَیْء إِلا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لَکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ إِنَّهُ کَانَ حَلِیماً غَفُوراً)(58) تجلّی تلمیحی است.
سر زلف تو بافشاندن آن***ذره خورشید شد و قطره همیدریا شد(59)
در این بیت، مضمون بازگشت ذرّه به خورشید و قطره به دریا، یادآور مضمون قرآنی است که بسیاری دیگر از عرفا در چنین مواردی بدان استناد میورزند: (إِنّا للهِ وَإِنّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ)(60) و نیز آیه (وَتَقَطّعُواْ أمْرَهُمْ بَیْنَهُمْ کُلٌّ إِلَیْنَا رَاجِعُونَ).(61)
یوسفم گر نزند بر سر بالینم سر***همچو یعقوب، دل آشفته بویش باشم(62)
در این بیت، به صراحت اثرپذیری تلمیحی ذهن و زبان امام خمینی (رحمةالله علیه) را از قرآن و ماجرای روشن شدن چشم حضرت یعقوب از بوی پیراهن یوسف، درمییابیم:
(اذْهَبُواْ بِقَمِیصِی هَذا فَألْقُوهُ عَلَی وَجْهِ أبِی یَأتِ بَصِیراً وَ أتُونِی بِأهْلِکُمْ أجْمَعِینَ * وَ لَمَّا فَصَلَتِ الْعِیرُ قَالَ أبُوهُمْ إِنِّی لاَجِدُ رِیحَ یُوسُفَ لَوْ لاَ أنْ تُفَنِّدُونِ).(63)
گر بر سر کوی دوست راهی دارم***در سایه لطف او پناهی دارم(64)
آری اگر به کوی دوست راه یابیم و او را دوست بداریم، او نیز ما را در سایه خویش جای خواهد داد. این همان بیان الهی است که: (قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ).(65)
وای اگر پرده ز اسرار بیفتد روزی***فاش گردد که چه در خرقه این مهجور است(66)
این بیت تجلّی تلمیحی است از آیه شریفه: (یَوْمَ تُبْلَی السَّرَائِرُ).(67)
5. تجلّی تحلیلی
از این نوع نیز در دیوان حضرت امام خمینی (رحمةالله علیه) بسیار است که به ذکر نمونههایی از آن در این نوشتار بسنده میشود.
طی شد شب هجر و مطلع فجر نشد***یارا دل مرده، تشنه پاسخ تو است(68)
که در این بیت به شیوه حلّ (تحلیل)، برگرفته از آیه پنجم سوره قدر است: (سَلاَمٌ هِیَ حَتَّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ).
دک کن جبل خودیّ خود، چون موسی***تا جلوه کند جمال او بی أرنی(69)
امام خمینی در این بیت، ضمن آنکه واژگان آیه را در بیت خود حلّ و درج کرده، تحلیلی کامل از حادثه فروپاشی کوه را نشان میدهد.
6. تجلّی گزارشی (تفسیری)
ای جلوهات جمالده هر چه خوبرو***ای غمزهات هلاککن هرچه شیخ و شاب(70)
این بیت را میتوان تجلی گزارشی تفسیری از آیه نور دانست. (اللهُ نُورُ السَّموَاتِ وَاْلأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ...).(71)
هر کسی از گنهش پوزش و بخشش طلبد***دوست در طاعت من غافر و تواب من است(72)
این بیت تجلّی گزارشی از آیه (وَاسْتَغْفِرْهُ إِنّهُ کَانَ تَوَّاباً).(73)
7. تجلّی تأویلی
من به یک دانه به دام تو به خود افتادم***چه گمان بود که در ملک جهان دامم نیست(74)
این بیت تجلّی تأویلی است از آیه (وَعَلّمَ ءَادَمَ الأسْمَاءَ کُلّهَا)(75) که تأویل به زاده اسماء شده است.
جز فیض وجود او نباشد هرگز***جز عکس نمود او نباشد هرگز
مرگ است اگر هستی دیگر بینی***بودی جز بود او نباشد هرگز(76)
این ابیات تجلّی تأویلی است از آیات شریفه 115 سوره بقره و 35 سوره نور:
(فَأیْنَمَا تُوَلّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللهِ).
(اللهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَاْلأرْضِ)؛(77) زیرا نور موجب دیده شدن اجسام میباشد و نیز با نور است که عکس همه اجسام در چشم ایجاد میشود.
یاد روی تو غم هر دو جهان از دل برد***صبح امید، همه ظلمت شب باطل کرد(78)
این بیت شاید تجلّی تأویلی از آیه شریفه: (ألَیْسَ الصُّبْحُ بِقَرِیب)(79) باشد که از آن تعبیر شده به صبح امیدواری، صبح پیروزی و صبحی که شب دیجور را زدود، و صبحی که حضرت لوط و اهلش به جز همسر کافرش که همراه با قوم لوط شبانگاه به هلاکت رسیدند، نجات یافتند.
نتیجه
خواننده اشعار امام خمینی (رحمةالله علیه) با انتخاب هر قالب شعری از دیوان اشعار آن پیر فرزانه در مییابد که بینش عرفانی وی همراه با بصیرت و معنویت خاص، بیشک برخاسته از مشرق آیات قرآنی و جوشیده از جویبار زلال قرآن کریم است. امام (رحمةالله علیه) از آنجا که خود مفسر قرآن و مدرّس برهان بوده، ناخودآگاه جامه کلام خود را در خُم معارف و آیات ربّانی قرآن فرو برده و به تمام آن رنگ الهی (صبغة الله) بخشیده است. از این رو آیات آسمانی در تار و پود کلام او در نشسته و تفکیک آنها به راحتی میسر نیست. در دیوان آن رهبر عالیقدر به شیوههای مختلف از معارف قرآنی و در قالب الفاظ و نمودهای شعری بهره گرفته شده و به صور مختلفی چون واژگانی، اقتباسی، تضمینی، تلمیحی، تحلیلی، گزارشی و تأویلی متجلی گردیده است.با این وجود بر ماست که از اشعههای شاعرانه معنوی و کلید واژههای عرفانی وی در اشعار و گفتهها و سرودههایش متمتع گردیم، تا پس از عبور از خودی خود و وادی شرّ شیطانی به وادی ایمن الهی و نظاره بر جمال والای او برسیم، ان شاء الله.
پینوشتها:
1- انسان (76): 21.
2- مثنوی معنوی، دیباچه.
3- از قیل و قال مدرسهام حاصلی نشد***جز حرف دلخراش پس از آن همه خروش
(دیوان امام، ص 131)
4- نجم (53): 13 ـ 15.
5- ر.ک: تجلی قرآن و حدیث در شعر فارسی، ص 30.
6- مستدرک سفینة البحار، ج 8، ص 190.
7- ر.ک: تجلی قرآن و حدیث در شعر فارسی، ص 34.
8- عیون الحکم و المواعظ، ص 109.
9- میزان الحکمة، ج 4، ص 3566.
10- ر.ک: تجلی قرآن و حدیث در شعر فارسی، ص 56.
11- دیوان امام، ص 83.
12- أعراف (7): 172.
13- دیوان امام، ص 259.
14- ملک (67): 30.
15- دیوان امام، ص 41.
16- شوری (42): 11.
17- دیوان امام، ص 181.
18- نجم (53): 9.
19- دیوان امام، ص 83.
20- توبه (9): 72.
21- دیوان امام، ص 48.
22- نور (24): 39.
23- دیوان امام، ص 256.
24- شعراء (26): 91.
25- دیوان امام، ص 119.
26- یونس (10): 25.
27- دیوان امام، ص 260.
28- دخان (44): 54.
29- دیوان امام، ص 56.
30- نجم (53): 13 ـ 14.
31- دیوان امام، ص 79.
32- قمر (54): 1.
33- دیوان امام، ص 174.
34- انعام (6): 76.
35- دیوان امام، ص 127.
36- بقره (2): 31.
37- دیوان امام، ص 180.
38- نجم (53): 15.
39- دیوان امام، ص 59.
40- احزاب (33): 72.
41- دیوان امام، ص 289.
42- همان، ص 94.
43- طه (20): 8.
44- دیوان امام، ص 244.
45- نجم (53): 8.
46- دیوان امام، ص 310.
47- حمد (1): 5.
48- دیوان امام، ص 290.
49- انعام (6): 74.
50- دیوان امام، ص 94.
51- نجم (53): 9.
52- دیوان امام، ص 181.
53- همان، ص 230.
54- همان، ص 160.
55- بقره (2): 115.
56- دیوان امام، ص 211.
57- همان، ص 62.
58- إسراء (17) 44.
59- دیوان امام، ص 89.
60- بقره (2): 156.
61- انبیاء (21): 93.
62- دیوان امام، ص 153.
63- یوسف (12): 93 ـ 94.
64- دیوان امام، ص 221.
65- آل عمران (3): 31.
66- دیوان امام، ص 52.
67- طارق (86): 9.
68- دیوان امام، ص 196.
69- دیوان امام، ص 246.
70- همان، ص 47.
71- نور (24): 35.
72- دیوان امام، ص 57.
73- نصر (110): 3.
74- دیوان امام، ص 68.
75- بقره (2): 31.
76- دیوان امام، ص 217.
77- نور (24): 35.
78- دیوان امام، ص 81.
79- هود (11): 81.
1. تجلی قرآن و حدیث در شعر فارسی، سیدمحمد راستگو، انتشارات سمت، تهران، چاپ اول، 1376.
2. تفسیر سوره حمد، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1378.
3. دیوان امام، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1378.
4. شمع جمع (شرحی بر غزلیات امام خمینی)، محسن بینا، اطلاعات، تهران، 1368.
5. عیون الحکم والمواعظ، علی بن محمد اللیثی الواسطی، دارالحدیث، چاپ اول، 1376.
6. کشف اسرار، امام خمینی، انتشارات مصطفوی، قم.
7. مثنوی معنوی، جلال الدین محمد بلخی (مولوی)، انتشارات سوره مهر، تهران، 1380.
8. مستدرک سفینة البحار، شیخ علی نمازی شاهرودی، جامعه مدرسین، قم، 1419ق.
9. میزان الحکمه، محمد محمدی ری شهری، دارالحدیث، تهران، چاپ اول.
منبع مقاله :
مجموعه مقالات همایش اندیشههای قرآنی امام خمینی(س)، جلد اول.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}